دارم تموم میشم و حاضرم قسم بخورم به رفتن و نبودن تو هیچ ربطی نداره. وجود من یه سازهی متزل بود که با تف بهم چسبونده شده بود. رفتن تو هم اون تقهی سرنوشت ساز که باعث من از هم بپاشم. الان تک تک عناصر شخصیتم و المانهای شکلدهندهی زندگیم رو زیر سوال بردم. بیشتر از ۲۴ ساعته که هیچی نخوردم و از اتاق بیرون نرفتم و با کسی حرف نزدم. حالم خوبه ولی دارم تموم میشم.
درباره این سایت